توماس آکویناس میآید. او میگوید: "من با ستایش عیسی آمدهام."
"برادران و خواهرانم، امروز شما به یک سفر دعوت شدهاید - یک سفر که به قدیس شدنتان و به خود آسمان میرساند."
"پیروزی مریم مقدس و غلبه دلهای متحد در دست شماست حالا، زیرا نبرد تنها با عشق برنده خواهد شد. وقتی که اجازه دهید عشق قدیس قلبتان را فراگیرد، مریم مقدس در قلب شما قبلا پیروز شدهاست. اما باید پیروزی خود را به دیگران منتقل کنید تا این سفر شناخته شود."
"زمان خود را صرف ارزیابی آن نکند که در کدام اتاق هستید. چنین کاری غرضورزی است. تنها عیسی قاضیست. فقط به جلو حرکت کنید مانند هر سفر دیگری. از جایی که هستید راضی نباشید. هدف کامل شدن با عشق است. همچنین باید از مقایسه سفر خود در عشق با کسی دیگر ناامید نشوید، زیرا میگویم، سفر هر کدام متفاوت است."
همه به نیکی برای رسیدن به اتاق پنجم داده شدهاند، اما کم هستند که آنجا باقی بمانند. این بدین دلیل است که به کوچکترین نعمتها در راه پاسخ نمی�برند. آنها انتظار یک نعمتی عظیم دارند که ممکن است هرگز بیاید."
"این را یاد داشته باشید: پاداش ابدی شما بر میزان عشق قدیس در قلبتان هنگام آخرین نفس خود بستگی دارد. همیشه چنین بودهاست. این سفر روحانی مرواریدی است که باید همه چیز دیگری را رها کنید تا آن را دنبال کنید."
"آنرا شناخته شود."