مادونای ما با یک پرده آبی که بسیار براق است و یک لباس سفید میآید. او تسبیحی را در دست دارد که از انگشتانش عبور میکند وقتی من آخرین دکاده را تمام کنم. دلش آشکار شدهاست. او میگوید: "تسبیح به عیسی، فرشتهام." نور روشنای از دلش بیرون آمده و هنگامیکه میگوید: "من برای این که بگویم، شما را آرام کنم، در آمدن بعدی من (در محل آینده مرکز دعا) زمین و خاصتر همه، چشمه به نیازهای من اختصاص داده خواهد شد. آب با خود برکت ویژهای حمل خواهد کرد تا تمام دلها در ایمان و عشق تقویت شوند. شفاها همراه این آب خواهند بود. این یک مکان محفوظ برای تمامی ملتها - تمامی مردم است. خاصتر همه، فراخواندم پسران کشیشام که بیایند و در وظایفشان تقویت یابند."
"یک کاپل جانبی را برای نیکو و مبارک ژان ماری ویانیه محفوظ کنید - حتی اکنون در این سازهٔ ساده من به شما دستور میدهم شروع کنید. بدینسان که بتوانم کشیشها را دوباره به ایمان واقعی، سنت و دور از بسیاری تعارضات فراخواند. وقتی کشیشهایم بیایند، چنانکه خواهند آمد، من حاضر خواهم بود و با آنان دعا خواهد کرد."
"از بزرگترین آزمون بیم ندارید. شما تحمل میکنید، فرشتهام. من خواستارم فرزندانم در ماه دوازدهم قبل از اعتراف کنند، و حداقل یک قربانی ویژه برای آمادهسازی آمدن من انجام دهند. وعده میدهم که برکت دلم را همراه خود آورم. تو را مبارک میگویم."