امروز یک سال است که اولین ظهور مریم، در این خانه مادرم بود. بسیاری از مردم در خانه، در محله دوم پدرو برای دعا و ظاهر شدن مادونا جمع شدند. مادونا همراه با فرشتگان زیادی آمد. او پوشیده به طلای بود. رزاری را همانطور که در نخستین حضورش کرده بود نشان داد. مرا خطاب کرد و گفت:
سلام بر شما باشد!
بچههای عزیزم، متشکریم، متشکریم، متشکریم. از بزرگترین افتخار و احترامی که به من میدهید، مادر آسمانیتان سپاسگزاریم. پسرم یسوع، این شب، بر شما نعمتها را فراوان میریزد و شاد است تا همهی شما در حال دعا دیدن کند.
بچههای کوچک، امروز روزی بزرگ است، زیرا در همین روز جشنوار (۲ مه) بود که من، مادر آسمانیتان ظاهر شدم تا دعوت به توبه کنید. بپرهید، بپرهید، بپرهید. این چیزیست که از شما خواسته و هنوز هم میخواهم این شب را ادامه دهیم.
بچههای عزیزم، آسمان امشب در جشن است. سپاسگزاریم برای دعاهایتان. بسیار بار بپرهید, به ویژه رزاری مقدس با دل. قلبها را بر روی خدا باز کنید. او شما را خیلی دوست دارد. پسر من الهی و محبوب، مسیح یسوع ما، مرا اینجا فرستاده تا دعوت کند که زندگیای از دعا و توبه داشته باشید.
تبدیل شوید بچهها، تبدیل شوید! آسمان به همکاریتان در برنامهی تحول من نیاز دارد. فرشتگان خداوند در جنگ بزرگی هستند، علیه ارتش دشمن ما. با دعاهایتان کمک کنید به دربار آسمانی.
بچههای کوچک، بپرهید، بپرهید، بپرهید. بچههای کوچولو، پیامهایم مادرانه را زندگی کنید، من نیاز دارم به یاری و همکاریتان تا همهی چیزها همانطور که برنامهریزی کردهام انجام شود. بیشتر در این ماه مقدس مه بپرهید. دعا از دست ندهید. هرگز پسرم یسوع مسیح را رها نکند که تنها منتظر شماست در مقدّسترین قربانی. به دیدن او بروید و تسبیحش کنید. به قداس مقدس بروید. قداس مقدس را کنار نگذارید.
بچههای کوچک، برای پاپ ژان پل دوم بپرهید. جهان باید پیامهایم آسمانی را قبول کند، زیرا روزهایی که زندگی میکنید در خطر بزرگیست.
بچههای کوچولو، دعا از دست ندهید، بلکه تلاش کنید. اگر نمیپرهید، برای شما سخت خواهد بود تبدیل شوید. یسوع و من شما را دوست داریم و همهی شما را درون قلبهایم مقدس قرار دادهایم.
در این ماه مه، به برادران و خواهران خود تبلیغ عشق به دلهای مقدس ما کنید که برای تمامی شما سوزانده شدهاست. خودتان را وقف دلهای مقدس ما کنید تا از همه خطراتی که در حال رخ دادن هستند محافظت شوید: چیزهایی غمانگیز و بیابانگونه، تا شما را هشدار دهند که عیسی، پسر محبوب من بسیار غمگین است و آمادهٔ ابراز غضب الهی خود بر تمام گناهکارهای ناکارآمدتر میباشد.
دعا کنید، دعا کنید، بچههای کوچک! در این سال بسیاری از چیزهایی که قبلاً پیشبینی کردهام واقع خواهند شد. برای برزیل بسیار دعا کنید. اگر برزیل ادامه دهد به نادیده گرفتن پیامهای آسمانی من را که در مکانهای مختلفی در این کشور وسیع و سراسر جهان داده شدهاند، رنج خواهد برد.
بچهها محبوبم، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید. ¹من مادر شما از آسمان هستم، بانوی تسبیح مقدس و ملکه صلح. من مادرتانیم و به این مکان آمدهام تا دعوت کنم برای دعا، تبدیل شدن و تعزیر، زیرا بسیار نگران سرنوشت جهان هستم. همهی شمات را برکت میدهم: در نام پدر، پسر و روحالقدس. آمین.
(¹) این قسمت از پیام که مریم خواسته بود من به پدر جوزف، کشیش کلیسا سانتا لوزیا بگویم. در زمان ظهور من درخواست کردم مادرم آب مقدس بر ویرجین ریزد زیرا پدر جوزف میخواست وقتی دوباره او را ببینم چنین کنم. تنها این بود که ویرجین بسیار زیبا ظاهر شد و همه چیز فراموش شدهبود.
همانا وی بود که به من یادآوری کرد با گفتن، "بکن آنچه پسر محبوب من ازت خواست!... در آن لحظه درخواستش را به خاطر سپردم و به مادرم گفتم آب مقدس بر ویرجین ریزد!.... مادرم چنانکه گفته شدهبود عمل کرد و وقتی آبی مقدس بر ویرجین ریخت گفت: اگر تو از خدا هستی بمان، اما اگر از شر هستی برو و دوباره اینجا بیای. من دیدم که قطرات آب مقدس روی وی میافتادند او را لمس کردهاند. زیباتر و روشنتر شد تا آنچه بود و دل پاکیش ظاهر شدهبود و بسیاری پرتوهای نور بر مردم حاضر پراکنده کرد. ویرجین سه بار گفت: "تسبیح به خداوند ما عیسی مسیح!" و پاسخ دادیم: "تا ابد تسبیح باشد! این کشیش، پدر جوزف اولین کسی بود که من را هدایت کردهبود.
روز قبل از این ظاهر شدن، به دیدار او رفته بودم و با وی سخن گفتم. او توجهی کرد و بسیار دقت کرده بود تا داستان ظهورهای مریم مقدس را بشنود. پیش از ترکش گفته بود: وقتی دوباره رؤیا را ببینی آب مقدس بر آن ریخته... پاسخ دادم که این کار را قبلاً انجام دادهام، روزی خواهرم گلایس شک داشت و گفت شیطان است که به من و مادرم ظاهر میشود. پرسید: "و چه اتفاقی افتاد؟" جواب دادم: "خداحافظه ما لبخند زد و دستهایش رو به پایین کشید مانند تصویر مریم مقدس در عکس مریم رحمت و گفت: "من تعقیب بیخطا هستم! پدر جوزف شگفت زده شد وقتی این را از من شنید، اما خواستار کرد که دوباره همان کاری انجام دهم که او دستور داده بود. جواب دادم: "بله، پدر. به آنچه میخواهید عمل خواهم کرد زیرا یک کشیش است که اکنون درخواستی دارد. سپس برگشتهام تا بگویم چه اتفاقی افتاد. وقتی با وی دوباره بازگشت و گفتم چیزی را مریم مقدس گفته بود و چه اتفاقی رخ داده، جواب داد: همه پیامهایی را که تو و مادرت دریافت میکنید آورده باشید. من به شما کمک خواهم کرد تا بدانید چگونه باید انجام دهید. او دوست کنونی اسقف ایتابیرنگا بود. در آن زمان، دوم کاریلو تنها یک کشیش بود. امروز وی اسقف است. پدر جوزه زمانی که خدا میخواست مرا یاری رساند. همه چیزهایی را که به وی گفتم گوش کرد و راهنمایی کرد. وقتی برگشتهام خانه، مانند اینکه با نیروی جدید شارژ شدهایدم و شجاعت. دیدم چگونه خدا از طریق یک رهبر روحانی کار میکند و چه قدر روح کسی را روشن میکند که خود را توسط او هدایت دهد. احساس حضور مریم مقدس بسیار قوی بود تا به نظر برمیآمد مثل آنکه باید منفجر شوم، زیرا مانند بالون پر شدهاید تا حد آخر. دانیستم آنچه حس کردهام نعمت و نور است که خدا روح من میدهد، چون از فرمانهای او و کشیش اطاعت کردم. خدا بسیار دوست دارد اطاعت کند. هر کس اطاعتی باشد همیشه یاری الهیاش خواهد بود و حتی در بزرگترین آزمون زندگی هیچگاه ناامید نخواهد شد، زیرا خدا این روح وفادار را کمک میکند.